گفتمش: دل میخری؟! پرسید چند؟!
گفتمش: دل مال تو، تنها بخند.
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
مصاحبه خواندنی با چهره ناشناخته عرفان و فلسفه؛ شیخ الاشراق قم | 0 | 91 | hooman |
اطلاعیه | 0 | 95 | hooman |